تاریخ انقلاب | مؤلفههای مردمی کمیته استقبال از امام خمینی
همزمان با بازگشت امام خمینی به ایران اقدامات خودجوش اقشار مختلف مردم در همراهی و کمک به اعضای کمیته استقبال، باعث مردمی شدن این کمیته شده بود.
به گزارش خبرگزاری رسا، همزمان با اعلام خبر بازگشت امام خمینی به کشور و تشکیل کمیته استقبال از ایشان، اقشار مختلف مردم هرچند به عنوان اعضای رسمی کمیته استقبال به شمار نمیآمدند، اما اقدامات خودجوش آنان در همراهی و کمک به اعضای کمیته استقبال، باعث مردمی شدن این کمیته شده بود. از مهمترین نمونههای همراهی مردم با اعضای کمیته استقبال میتوان به کمک مردم در رفع نیازهای کمیته استقبال به شمار آورد. همچنین رفع مشکل اسکان استقبال کنندگان، اطلاع رسانی دقیق به اعضای کمیته توسط مردم، نقش آنان در حفظ جان امام و... از دیگر مؤلفههای مهمی است که باعث مردمی شدن این کمیته شده بود.
۱. رفع مشکل اسکان توسط مردم
با اعلام قطعی عزیمت امام خمینی به تهران مردم استانها و شهرهای مختلف برای شرکت در مراسم استقبال از امام خمینی با جنبوجوش خود را به تهران میرسانند.
اما اسکان این کاروانهای پرجمعیت و شورانگیز در تهران آن روز یکی از مهمترین مسائل سر راه کمیته استقبال بود.
محمدرضا اعتمادیان از اعضای گروه استقبال که مسئولیت برنامهریزی برای استقبال از مهمانهای امام را برعهده داشت، در خاطرات خود از نحوه و چگونگی اسکان این کاروانها در مساجد و حسینیهها و منازل مردم نوشته و میگوید: «برنامهریزی برای استقبال از مهمانهای امام برعهده ما بود و قرار بود هر کس که میخواهد بهصورت فردی، خانوادگی یا دستهجمعی به تهران بیاید به ما زنگ بزند و ما برای آنها مکانی را تعیین کنیم. همچنینقرار بود کسانی که جا و مکان و امکانات دارند نیز به ما تلفن کرده و ظرفیت اماکن خود را اطلاع دهند، البته مردم از این برنامه به شدت استقبال کرده و میگفتند ما اتاق مفروش داریم، غذا هم میدهیم.»
اعتمادیان به شور و اشتیاق مردم برای پذیرایی مهمانان در منازل خود اشاره کرده و میگوید: «صاحب منزلی در خیابان فخرآباد برای پذیرایی از ده نفر اعلام آمادگی کرده بود که ما گروهی را به آدرس آنها فرستادیم، یک ساعت بعد صاحبخانه زنگ زد و گفت مهمانها نیامدند که شما یک گروه دیگر بفرستید. ما نیز یک گروه دیگر را راهی کردیم که این گروه نیز به منزل او نرسیدند. وقتی او مجدداً با ما تماس گرفت شرمنده شدیم و گروه دیگری فرستادیم، ولی این گروه نیز به منزل او نرفتند. ما بار دیگر شرمنده شدیم، زیرا وسایل پذیرایی و حتی شام هم تهیه کرده بود. خلاصه ما بیش از شش گروه فرستادیم که هیچکدام به مقصد نرسیدند. واقع امر این بود که عدهای از مردم نزدیک مدرسه ایستاده و مهمانهای شهرستانی را به منزل خودشان میبردند و اجازه نمیدادند مهمانها به آدرسهایی که برایشان در نظر گرفته میشد مراجعه کنند؛ آنها میگفتند حالا به منزل ما برویم، جا داریم و ماشین نیز آوردهایم. آن فرد، مجدداً در ساعت ۱۱:۳۰ شب زنگ زد و گفت تاکنون مهمانهای شما نرسیدهاند، گفتیم هر چه مهمان میفرستیم آنها را در راه میبرند.»
علاوه بر این کثرت اقلام ارسالی توسط مردم برای کمیته استقبال، هزینه نگهداری آن را بالا برده بود که این مشکل نیز با همکاری مردم رفع شد.
آقای نیّری مسئول تدارکات کمیته استقبال در مورد همراهی مردم با کمیته استقبال در بحث واگذاری منازل خود جهت نگهداری اقلام ارسالی توسط مردم میگوید: «رفتیم از خانوادههایی که در اطراف مدرسه رفاه زندگی میکردند خواهش کردیم و گفتیم که اگر میشود خانههایتان را یا خالی کنید در اختیار ما بگذارید یا زیر زمینهایتان، انبارهایتان جایی که بزرگ است در اختیار ما بگذارید. این بیچارهها خانههایشان را خالی کردند دادند به ما. ما تعداد زیاد، خیلی زیادی، من یادم است گوسفند ذبح کردیم. در این سردخانههای سرچشمه و آنجاها جاسازی کردیم و این آذوقهها را هم در خانهها انبار کردیم، دپو کردیم».
۲. تأمین نیازهای مالی کمیته استقبال توسط مردم
هزینهها و مخارج برگزاری و اداره چنین تشکیلاتی هم غیر از کمکهای مردمی به هیچ طریق دیگر قابل تأمین نبود. بطور نمونه محسن رفیقدوست درباره کمکهای مردمی به کمیته استقبال میگوید: «هزینهتحصن علما و دیگر کارها را رفقایمان میپرداختند. یعنی ما هر وقت نیاز به پول پیدا میکردیم از دوستان میگرفتیم. یکی از افرادی که مدام به ما کمک میکرد فردی بود بهنام حاجی محمد درویش دماوندی. ایشان فردی بازاری بودند و از اول در جریانات نهضت امام بودند و کمک مالی میکردند. روزی که تازه ما مدرسهرفاه را در اختیار گرفته بودیم این فرد نزدم آمد و دستمالی به دستم داد و گفت: «این مقداری پول است خانهام را فروختهام و این پولش شده بیایید با این پول کارهایتان را پیش ببرید». این فرد آنقدر به خاطر انقلاب فداکاری میکرد که حتی حاضر شده بود خانه خودش را هم بفروشد. هزینهتحصن علما و دیگر کارهایی از این راه و نیز از راه کمکهای مردمی تأمین میشد».
جواد منصوری نیز با تأیید مطالب فوق در مورد سایر کمکهای مردمی میگوید:
«از شهرستانها برای کمیته استقبال نان میآوردند، شیر میآوردند و انواع و اقسام خوراکیها را برای اینهایی که کمیته استقبال را تشکیل داده بودند میآوردند. از شهرستانها، از دهات، از قصبات گاهی کامیون، کامیون میآوردند».
در واقع نقطه اتکای کمیته مردم بودند و در مواقعی که کمبودی وجود داشت از طریق مردم رفع میشد. کمکهای مردمی که در واقع پشتوانه انقلاب بود باعث شد تا انقلابیون و به خصوص کمیته استقبال هیچ مشکل مالی و تدارکاتی نداشته باشد.
آقای نیّری مسئول تدارکات کمیته استقبال نیز در خاطرات خود به تفصیل به نحوه تأمین مایحتاج کمیته توسط میپردازد، بنابر گفتههای وی: «در کل کشور شایع شد که مثلاً در تهران آذوقه کم است. ما یک وقت دیدیم که همینطور مرتب اول یکی، دوتا، سه تا، پنج تا، همینجور دارد سیل کامیون وانت، کامیونت به طرف مدرسه رفاه میآید. همه نان و گوشت نمیدانم آذوقه، سیب، یک چیزهای مختلف. حالا عدهای هم از مردم در داخل تهران میآمدند بدون اینکه رسید بگیرند بدون اینکه چیزی بگیرند پول میدادند، طلا میدادند، چیزهایی میدادند، بدون اینکه چیزی بگیرند میرفتند»
۳. نقش مردم در اطلاعرسانی به اعضای کمیته
یکی دیگر مؤلفههای مردمی بودن کمیته استقبال میتوان به همکاری مردم در کمک و اطلاع رسانی به اعضای کمیته استقبال در مورد اتفاقات پیش آمده بود.
دانشمنفرد در مورد نحوه اطلاعگیری کمیته از حوادث و اطلاعرسانی میگوید و نقش مردم در این زمینه میگوید: «در کمیته خبر اطلاعات چند نفر بودند که هر خبری میآمد یادداشت میکردند ... و آنرا به ما میدادند که در جریان باشیم و ما اخبار را جمع کرده در جلسه کمیته ستاد مرکزی مطرح میکردیم» دانش منفرد در ادامه خاطرات خود با اشاره به همراهی مردم در این زمینه میگوید: «در واقع خبررسانی و ارتباط با مردم بود که باعث شد وقتی کمیته استقبال تشکیل شد بلافاصله هر چیزی را میخواستند به آنجا میآوردند یا هر حادثهای که رخ میداد گزارش میدادند». دانش منفرد در جایی دیگر در مورد نقش مردم در اطلاع رسانی اعضای کمیته استقبال میگوید: «اخبار حساس و مهم توسط مردم از سراسر کشور به کمیته اطلاعات داده میشد و بلافاصله این اخبار به دست من میرسید. اخبار مهم را در جلسه شبانه ستاد مرکزی مطرح میکردم و خلاصه آنها توسط شهید مطهری به شورای انقلاب منتقل میشد.»
۴. مردمیبودن حفاظت از امام
از دیگر مؤلفههای مردمی بودن کمیته استقبال میتوان به همکاری و همراهی مردم در برقراری امنیت جهت حفظ جان امام بود.
اقدامات جذب و آموزش نیروها با تعیین گروه حافظ امام شروع شد. جذب نیرو با کمک روحانیون و مساجد انجام شد. به گفتهی طاهر احمدی:
«گفتند که برای تشریففرمایی امام احتیاج به نیرو داریم. بچههایی که مورد اطمینان هستند از موقعی که امام تشریف میآورند و میآیند در فرودگاه مینشینند تا بهشت زهرا، بتوانیم انتظامات را حفظ بکنیم و این انتظامات را نگه بداریم».
با جذب نیرو و آغاز به کار کمیته حفاظت، آموزش نیروها بهصورت فشرده شروع شد. حدود ۷۵ هزار نیرو سازماندهی شدند و برخی نیز تحت تعلیم قرار گرفتند. صباغیان شهید کلاهدوز را از جمله کسانی عنوان میکند که از ارتش برای آموزش به مدرسهی رفاه آمدند. اکبر براتی که به همراه شهید بروجردی عضو گروه صف بود، در مورد چگونگی آموزش نیروها میگوید:
«مسئولیت نظامی این کمیته به عهدهی من و محمد بروجردی سپرده شد... برای آموزش نیروهای مردمی که جذب گروه ما شده بودند، حسینیهی انصار را انتخاب کردیم. این جلسه با حضور آقایان عراقی و رفیقدوست رسماً کار خود را آغاز کرد. در این جلسه وظایف و مأموریتها به قرار زیر مقرر گردید:
الف) به نیروها در منازلی که تحت اختیار ما قرار میگیرد آموزش نظامی بدهیم.
ب) افراد آموزشدیده را در قالب گروههای منظم سازمان بدهیم.
ج) آنها را در مکانهای حساس مستقر کنیم. قرار شد مقر اصلی گروهها در فرودگاه باشد و بعد از آن مدرسه علوی و مدرسه رفاه را از نظر امنیتی تأمین نمایند».
به گفته شهید محلاتی برای انتظامات افراد مورد اعتماد از طریق روحانیون محل انتخاب میشدند: «قرار بر این شد که روحانیت مبارزی که صددرصد مورد اعتمادند در مساجدشان افرادی را برای انتظامات شناسایی کنند...». ایشان با اشاره به ۶۵ هزار نفر برای مسئولیت انتظامات میگوید: «دو خط و دو گروهی که همان موقع بود باز هم با هم هماهنگ نشدند، قرار شد سرپرستی نیروها از فرودگاه تا بهشت زهرا دست یک عده باشد و بهشت زهرا هم دست یک عدهی دیگر باشد». رفیقدوست در تأیید این مسئله اضافه میکند:
«امام اعلام کرده بودند که از فرودگاه به بهشت زهرا خواهند رفت. ما هم انتظامات را به دو دسته تقسیم کرده بودیم که دسته اول انتظامات داخل بهشت زهرا و دسته دوم مسیر از فرودگاه تا بهشت زهرا را به عهده گرفته بودند. فرماندهی دسته اول با مرحوم شهید صادق اسلامی و فرماندهی دسته دوم با آقای احمد توکلی بود».
این دو گروه با آموزشهایی که دیده بودند و با اسلحههایی که به گفته رفیقدوست خود تهیه کرده بود و با تیم شهید بروجردی یعنی گروه صف، منصورین و موحدین برنامهریزیهای لازم را برای استقبال انجام دادند و قرار بود «عدهای موتورسوار مسلح بهعنوان محافظ در پشت ماشین امام حرکت کنند، افراد انتظامات مردمی نیز در دو لایه و سه لایه در مسیر حرکت امام صف بکشند و این انتظامات تا بهشتزهرا وجود داشته باشد»
در واقع بهکارگیری نیروی مردمی مخفی برای حفاظت از جان امام یکی دیگر از مواردی است که در خاطرات یازدهم بهمن ماه ۱۳۵۷ آمده است. به گفته عمادالدین باقی: «کمیته استقبال از امام تدابیری امنیتی اندیشیده بود. یکی از کارهای این کمیته این بود که نیروهای مخفی یا پلیس مخفی مردمی ایجاد کردند. یکی از رفقا به مسجد آمد و به ما گفت قرار است در استقبال از امام در مساجد و محلهها اکیپهای مخفی برای حفاظت از امام تشکیل شود. جلسهای هم برای این کار گذاشته شد... قرار شد بچههای مساجد و محلههای مختلفی که در آن جلسه دعوت شده بودند، به صورت نیروهای مخفی درآیند و همدیگر را از روی روبان سبز کوچکی که به بازوی آنها چسبیده میشد بشناسند... کسانی که در خیابانها جلوی جمعیت قرار میگرفتند، نقش پیشمرگها را بازی میکردند... حتی به ما گفته بودند قبل از اینکه ماشین امام برسد، چند موتور و ماشین به صورت پیش قراول عبور میکنند و این نشان میدهد که ورود امام به آن مسیر نزدیک است». /۹۹۹/د101/س
۱. رفع مشکل اسکان توسط مردم
با اعلام قطعی عزیمت امام خمینی به تهران مردم استانها و شهرهای مختلف برای شرکت در مراسم استقبال از امام خمینی با جنبوجوش خود را به تهران میرسانند.
اما اسکان این کاروانهای پرجمعیت و شورانگیز در تهران آن روز یکی از مهمترین مسائل سر راه کمیته استقبال بود.
محمدرضا اعتمادیان از اعضای گروه استقبال که مسئولیت برنامهریزی برای استقبال از مهمانهای امام را برعهده داشت، در خاطرات خود از نحوه و چگونگی اسکان این کاروانها در مساجد و حسینیهها و منازل مردم نوشته و میگوید: «برنامهریزی برای استقبال از مهمانهای امام برعهده ما بود و قرار بود هر کس که میخواهد بهصورت فردی، خانوادگی یا دستهجمعی به تهران بیاید به ما زنگ بزند و ما برای آنها مکانی را تعیین کنیم. همچنینقرار بود کسانی که جا و مکان و امکانات دارند نیز به ما تلفن کرده و ظرفیت اماکن خود را اطلاع دهند، البته مردم از این برنامه به شدت استقبال کرده و میگفتند ما اتاق مفروش داریم، غذا هم میدهیم.»
اعتمادیان به شور و اشتیاق مردم برای پذیرایی مهمانان در منازل خود اشاره کرده و میگوید: «صاحب منزلی در خیابان فخرآباد برای پذیرایی از ده نفر اعلام آمادگی کرده بود که ما گروهی را به آدرس آنها فرستادیم، یک ساعت بعد صاحبخانه زنگ زد و گفت مهمانها نیامدند که شما یک گروه دیگر بفرستید. ما نیز یک گروه دیگر را راهی کردیم که این گروه نیز به منزل او نرسیدند. وقتی او مجدداً با ما تماس گرفت شرمنده شدیم و گروه دیگری فرستادیم، ولی این گروه نیز به منزل او نرفتند. ما بار دیگر شرمنده شدیم، زیرا وسایل پذیرایی و حتی شام هم تهیه کرده بود. خلاصه ما بیش از شش گروه فرستادیم که هیچکدام به مقصد نرسیدند. واقع امر این بود که عدهای از مردم نزدیک مدرسه ایستاده و مهمانهای شهرستانی را به منزل خودشان میبردند و اجازه نمیدادند مهمانها به آدرسهایی که برایشان در نظر گرفته میشد مراجعه کنند؛ آنها میگفتند حالا به منزل ما برویم، جا داریم و ماشین نیز آوردهایم. آن فرد، مجدداً در ساعت ۱۱:۳۰ شب زنگ زد و گفت تاکنون مهمانهای شما نرسیدهاند، گفتیم هر چه مهمان میفرستیم آنها را در راه میبرند.»
علاوه بر این کثرت اقلام ارسالی توسط مردم برای کمیته استقبال، هزینه نگهداری آن را بالا برده بود که این مشکل نیز با همکاری مردم رفع شد.
آقای نیّری مسئول تدارکات کمیته استقبال در مورد همراهی مردم با کمیته استقبال در بحث واگذاری منازل خود جهت نگهداری اقلام ارسالی توسط مردم میگوید: «رفتیم از خانوادههایی که در اطراف مدرسه رفاه زندگی میکردند خواهش کردیم و گفتیم که اگر میشود خانههایتان را یا خالی کنید در اختیار ما بگذارید یا زیر زمینهایتان، انبارهایتان جایی که بزرگ است در اختیار ما بگذارید. این بیچارهها خانههایشان را خالی کردند دادند به ما. ما تعداد زیاد، خیلی زیادی، من یادم است گوسفند ذبح کردیم. در این سردخانههای سرچشمه و آنجاها جاسازی کردیم و این آذوقهها را هم در خانهها انبار کردیم، دپو کردیم».
۲. تأمین نیازهای مالی کمیته استقبال توسط مردم
هزینهها و مخارج برگزاری و اداره چنین تشکیلاتی هم غیر از کمکهای مردمی به هیچ طریق دیگر قابل تأمین نبود. بطور نمونه محسن رفیقدوست درباره کمکهای مردمی به کمیته استقبال میگوید: «هزینهتحصن علما و دیگر کارها را رفقایمان میپرداختند. یعنی ما هر وقت نیاز به پول پیدا میکردیم از دوستان میگرفتیم. یکی از افرادی که مدام به ما کمک میکرد فردی بود بهنام حاجی محمد درویش دماوندی. ایشان فردی بازاری بودند و از اول در جریانات نهضت امام بودند و کمک مالی میکردند. روزی که تازه ما مدرسهرفاه را در اختیار گرفته بودیم این فرد نزدم آمد و دستمالی به دستم داد و گفت: «این مقداری پول است خانهام را فروختهام و این پولش شده بیایید با این پول کارهایتان را پیش ببرید». این فرد آنقدر به خاطر انقلاب فداکاری میکرد که حتی حاضر شده بود خانه خودش را هم بفروشد. هزینهتحصن علما و دیگر کارهایی از این راه و نیز از راه کمکهای مردمی تأمین میشد».
جواد منصوری نیز با تأیید مطالب فوق در مورد سایر کمکهای مردمی میگوید:
«از شهرستانها برای کمیته استقبال نان میآوردند، شیر میآوردند و انواع و اقسام خوراکیها را برای اینهایی که کمیته استقبال را تشکیل داده بودند میآوردند. از شهرستانها، از دهات، از قصبات گاهی کامیون، کامیون میآوردند».
در واقع نقطه اتکای کمیته مردم بودند و در مواقعی که کمبودی وجود داشت از طریق مردم رفع میشد. کمکهای مردمی که در واقع پشتوانه انقلاب بود باعث شد تا انقلابیون و به خصوص کمیته استقبال هیچ مشکل مالی و تدارکاتی نداشته باشد.
آقای نیّری مسئول تدارکات کمیته استقبال نیز در خاطرات خود به تفصیل به نحوه تأمین مایحتاج کمیته توسط میپردازد، بنابر گفتههای وی: «در کل کشور شایع شد که مثلاً در تهران آذوقه کم است. ما یک وقت دیدیم که همینطور مرتب اول یکی، دوتا، سه تا، پنج تا، همینجور دارد سیل کامیون وانت، کامیونت به طرف مدرسه رفاه میآید. همه نان و گوشت نمیدانم آذوقه، سیب، یک چیزهای مختلف. حالا عدهای هم از مردم در داخل تهران میآمدند بدون اینکه رسید بگیرند بدون اینکه چیزی بگیرند پول میدادند، طلا میدادند، چیزهایی میدادند، بدون اینکه چیزی بگیرند میرفتند»
۳. نقش مردم در اطلاعرسانی به اعضای کمیته
یکی دیگر مؤلفههای مردمی بودن کمیته استقبال میتوان به همکاری مردم در کمک و اطلاع رسانی به اعضای کمیته استقبال در مورد اتفاقات پیش آمده بود.
دانشمنفرد در مورد نحوه اطلاعگیری کمیته از حوادث و اطلاعرسانی میگوید و نقش مردم در این زمینه میگوید: «در کمیته خبر اطلاعات چند نفر بودند که هر خبری میآمد یادداشت میکردند ... و آنرا به ما میدادند که در جریان باشیم و ما اخبار را جمع کرده در جلسه کمیته ستاد مرکزی مطرح میکردیم» دانش منفرد در ادامه خاطرات خود با اشاره به همراهی مردم در این زمینه میگوید: «در واقع خبررسانی و ارتباط با مردم بود که باعث شد وقتی کمیته استقبال تشکیل شد بلافاصله هر چیزی را میخواستند به آنجا میآوردند یا هر حادثهای که رخ میداد گزارش میدادند». دانش منفرد در جایی دیگر در مورد نقش مردم در اطلاع رسانی اعضای کمیته استقبال میگوید: «اخبار حساس و مهم توسط مردم از سراسر کشور به کمیته اطلاعات داده میشد و بلافاصله این اخبار به دست من میرسید. اخبار مهم را در جلسه شبانه ستاد مرکزی مطرح میکردم و خلاصه آنها توسط شهید مطهری به شورای انقلاب منتقل میشد.»
۴. مردمیبودن حفاظت از امام
از دیگر مؤلفههای مردمی بودن کمیته استقبال میتوان به همکاری و همراهی مردم در برقراری امنیت جهت حفظ جان امام بود.
اقدامات جذب و آموزش نیروها با تعیین گروه حافظ امام شروع شد. جذب نیرو با کمک روحانیون و مساجد انجام شد. به گفتهی طاهر احمدی:
«گفتند که برای تشریففرمایی امام احتیاج به نیرو داریم. بچههایی که مورد اطمینان هستند از موقعی که امام تشریف میآورند و میآیند در فرودگاه مینشینند تا بهشت زهرا، بتوانیم انتظامات را حفظ بکنیم و این انتظامات را نگه بداریم».
با جذب نیرو و آغاز به کار کمیته حفاظت، آموزش نیروها بهصورت فشرده شروع شد. حدود ۷۵ هزار نیرو سازماندهی شدند و برخی نیز تحت تعلیم قرار گرفتند. صباغیان شهید کلاهدوز را از جمله کسانی عنوان میکند که از ارتش برای آموزش به مدرسهی رفاه آمدند. اکبر براتی که به همراه شهید بروجردی عضو گروه صف بود، در مورد چگونگی آموزش نیروها میگوید:
«مسئولیت نظامی این کمیته به عهدهی من و محمد بروجردی سپرده شد... برای آموزش نیروهای مردمی که جذب گروه ما شده بودند، حسینیهی انصار را انتخاب کردیم. این جلسه با حضور آقایان عراقی و رفیقدوست رسماً کار خود را آغاز کرد. در این جلسه وظایف و مأموریتها به قرار زیر مقرر گردید:
الف) به نیروها در منازلی که تحت اختیار ما قرار میگیرد آموزش نظامی بدهیم.
ب) افراد آموزشدیده را در قالب گروههای منظم سازمان بدهیم.
ج) آنها را در مکانهای حساس مستقر کنیم. قرار شد مقر اصلی گروهها در فرودگاه باشد و بعد از آن مدرسه علوی و مدرسه رفاه را از نظر امنیتی تأمین نمایند».
به گفته شهید محلاتی برای انتظامات افراد مورد اعتماد از طریق روحانیون محل انتخاب میشدند: «قرار بر این شد که روحانیت مبارزی که صددرصد مورد اعتمادند در مساجدشان افرادی را برای انتظامات شناسایی کنند...». ایشان با اشاره به ۶۵ هزار نفر برای مسئولیت انتظامات میگوید: «دو خط و دو گروهی که همان موقع بود باز هم با هم هماهنگ نشدند، قرار شد سرپرستی نیروها از فرودگاه تا بهشت زهرا دست یک عده باشد و بهشت زهرا هم دست یک عدهی دیگر باشد». رفیقدوست در تأیید این مسئله اضافه میکند:
«امام اعلام کرده بودند که از فرودگاه به بهشت زهرا خواهند رفت. ما هم انتظامات را به دو دسته تقسیم کرده بودیم که دسته اول انتظامات داخل بهشت زهرا و دسته دوم مسیر از فرودگاه تا بهشت زهرا را به عهده گرفته بودند. فرماندهی دسته اول با مرحوم شهید صادق اسلامی و فرماندهی دسته دوم با آقای احمد توکلی بود».
این دو گروه با آموزشهایی که دیده بودند و با اسلحههایی که به گفته رفیقدوست خود تهیه کرده بود و با تیم شهید بروجردی یعنی گروه صف، منصورین و موحدین برنامهریزیهای لازم را برای استقبال انجام دادند و قرار بود «عدهای موتورسوار مسلح بهعنوان محافظ در پشت ماشین امام حرکت کنند، افراد انتظامات مردمی نیز در دو لایه و سه لایه در مسیر حرکت امام صف بکشند و این انتظامات تا بهشتزهرا وجود داشته باشد»
در واقع بهکارگیری نیروی مردمی مخفی برای حفاظت از جان امام یکی دیگر از مواردی است که در خاطرات یازدهم بهمن ماه ۱۳۵۷ آمده است. به گفته عمادالدین باقی: «کمیته استقبال از امام تدابیری امنیتی اندیشیده بود. یکی از کارهای این کمیته این بود که نیروهای مخفی یا پلیس مخفی مردمی ایجاد کردند. یکی از رفقا به مسجد آمد و به ما گفت قرار است در استقبال از امام در مساجد و محلهها اکیپهای مخفی برای حفاظت از امام تشکیل شود. جلسهای هم برای این کار گذاشته شد... قرار شد بچههای مساجد و محلههای مختلفی که در آن جلسه دعوت شده بودند، به صورت نیروهای مخفی درآیند و همدیگر را از روی روبان سبز کوچکی که به بازوی آنها چسبیده میشد بشناسند... کسانی که در خیابانها جلوی جمعیت قرار میگرفتند، نقش پیشمرگها را بازی میکردند... حتی به ما گفته بودند قبل از اینکه ماشین امام برسد، چند موتور و ماشین به صورت پیش قراول عبور میکنند و این نشان میدهد که ورود امام به آن مسیر نزدیک است». /۹۹۹/د101/س
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ارسال نظرات